منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 2039
بازدید کل : 99500
تعداد مطالب : 382
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


تماس با مدیر
پیج رنک گوگل وصیت شهدا

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

چاپ این صفحه قرآن آنلاین

www.doostqurani.ir/

دوست قرآنی" href="http://doostqurani.ir/">دوست قرآنی

Amargir.net
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 382
:: کل نظرات : 52

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 38
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 75
:: بازدید ماه : 2039
:: بازدید سال : 7913
:: بازدید کلی : 99500
نویسنده : سرباز ولايت
پنج شنبه 25 آذر 1395

 

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق

حلب آزاد شد..........

حلب آزاد شد تا با زبان بى زبانى اثبات كند سوريه برجام نميخواهد،

تحريم هسته اى مقاومت نياز داشت و در ميدانش بجاى ديپلمات، انقلابى ميخواست!


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: حلب , مقاومت , سوریه , مدافعان حرم , تحریم , انقلاب , سپاه ,
:: بازدید از این مطلب : 680
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
دو شنبه 26 مهر 1395

قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق

اختصاصی مدافعان حرم

باباے مـ‌هربونم...

مےگویند جائے مانده‌اے
بہ‌نام خان‌طومان!

نمےدانم
شاید پاگیر غربتـ عمہ‌ےساداتے...

امّا خودمانیم..
سختـ بود بازڪردن چمدانتـ
بدون خودتـ!
ڪاش بابا مےآمد
جاے سوغاتے...


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم , خان طومان , شهید , شهید مدافع حرم علیرضا بریری , علیرضا بریری , قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق , وبلاگ مصطفی حسینیان ,
:: بازدید از این مطلب : 614
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
یک شنبه 16 اسفند 1394

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق

درفرودگاه نجف،تو صف ایستاده بودیم برای ممهور کردن گذرنامه ها.
به دست راستم نگاه کردم.
جوان تیز و چابکی رو دیدم که با زرنگی آمده بود، گذرنامه اش رو مهر بزنه بره!!
معلوم بود، فکرکردم آمده زرنگی کنه!
برادرم که باهم آمده بودیم زیارت،با لحن اعتراضی آمیخته به طنز وشوخی، بهش تذکر داد.
سرخ شد ازخجالت…
گفت :ببخشید عجله دارم، باید زودتر برم!
گفتم: کجا بااین عجله؟
گفت: سوریه!
گفتم: ازاینجا؟ بدون اطلاع؟ بدون آموزش؟
گفت: دیرم شده، من دو ماه قبل می بایست برم. پسرعمه ام شهید شد، نتونستم برم، الان هرجور هست باید برم.
گفتم: توکه آموزش ندیدی!!
گفت: میرم اونجا، هرچی نیازباشه، هرزمانی طول بکشه. می ایستم.
باهم ازفرودگاه اومدیم بیرون. می بایست بلیط رو از آژانس های داخل شهر می خرید.
باهم خداحافظی کردیم…
وکمی هم نصیحتش کردم…
خندید ورفت…

این نسل مظلوم و ناشناخته...

سه روزبعد…

فرودگاه نجف…
بلیط برگشت به تهران رو گرفته بودیم و به انتظار اعلام نشسته بودیم.
اعلام شده بود با بیست دقیقه تأخیر، پرواز می کنیم که شد یک ساعت!
مشغول صحبت بودیم که جوان محجوب وخجالتی، ازراه رسید.
فکر کردم مسأله شرعی می خواد بپرسه.
سلام وعلیکی کردیم و کنارم نشست.
پرسید: شما عربی بلدین؟
گفتم: مکالمه خیلی نه!
گفت: اومدم برم سوریه.
نگاهی به داداشم کردم وگفتم: این دوتا!!
دوباره شروع کردم نصیحت و توبیخ!!
ازدواج کردی؟
نخیر
چندسالته؟
بیست وچهارسال
پدر و مادرت راضی اند؟
خب، هر پدر و مادری خیلی راضی نمیشن. بهشون گفتم میرم عتبات، در ساخت حسینیه ای که یک نیکوکار داره میسازه، کمک می کنم… اومدم چند روزی هم کمک کردم.
اومدم حرم، باحضرت صحبت کردم… گفتم: آقا خودت وسیله رو فراهم کن، برم سوریه.
گفتم: چرا نرفتی سپاه و از اون طریق بری؟
گفت: اونقدر امروز و فردا کردند و پیچوندنم، که خسته شدم.
آموزش اوّلیه هم دیدم.
حالا اومدم که برم.
امشب ساعت هفت و نیم پرواز دارم.
در حال گفت و گو با او بودم که دیدم سر و کلّه ی اون جوان پریروزی پیدا شد، که داشت دنبال جا می گشت.
صداش کردم.
گل ازگلش شکفت.
اومد. روبوسی کردیم.
گفتم: نرفتی هنوز؟
گفت:سه روز بلیط گیر نیاوردم تا امروز.
امشب پرواز دارم دمشق.
گفتم: بیا خدا برای شما دوتا ساخت.
رفیق راه شدین باهم…
اسم هر دو رو پرسیدم…
محمدامین و ابوالفضل.

این نسل مظلوم و ناشناخته...

ازشون عکس گرفتم. باهم عکس گرفتیم. باهم عکس گرفتند.
شروع کردم از آن ها پرس و جوی حال و احوال و …
امین، بچه ی خوزستان بود و ابوالفضل بچه استان اصفهان.
هردو به خاطر رشته تحصیلی با رایانه سرو کار داشتن.
بیست و چهارساله و بیست و پنج ساله بودن.
امین متأهل بود و ابوالفضل مجرد.
امین در یکی از مراکز آموزش عالی مشغول بود؛ امّا ابوالفضل شغل اداری رو برنتابیده بود، رفته سر زمین کشاورزی.
هردو درآمد خوبی داشتند…
امین می گفت: نشستم همه حسابهام رو راست و ریست کردم، بدهیهام، خمسم، الان بدهکارنیستم. وصیتم رو هم نوشتم.
خانومم گفته برو به خدا سپردمت.
الان اومدم برم دمشق.
یک سال هم بشه میمونم تا قبولم کنن.
ابوالفضل هم گفت: منم همین کار رو کردم، فقط دویست تومن بدهکارم.
گفتم: دویست هزار تومن؟
گفت:نه! دویست تا تک تومن!!!!
چه حال خوشی پیدا کرده بودم اون ساعت.
گذر زمان رو نفهمیدم.
اعلام کردند باید بریم.
دو سه تاعکس دیگه هم باهم گرفتیم.

***
دیشب تو کربلا درباره نسل معمّایی وشگفتی ساز نوشته بودم…،
حالا داشتم سندهای زنده ی حرفم رو می دیدم…
اونا اومده بودند تا آخر باشند…
امین فکر وذکرش حضرت رقیه بود…
تمام هوش و حواس و دلشوره اونها رسیدن به دمشق بود…
آخرین نصیحت ها رو هم گفتم…
امّا گوششون بدهکار نبود…
آنها آمده بودند که بروند…
انگار هیچ آرزویی نداشتند جز رسیدن…
هردو اوّلین بار بود آمده بودند سفرعتبات،
دل خوش بودند، ازنزد پدر و برادر به نزد دختر و خواهر بروند…
امین، تلفن همراهش رو آورد نزدیک گوشم،
روضه ی جان سوز حضرت رقیه بود…
گوش می کردم امّا حواسم پیش خودم بود…
چقدر برای خودم امّا و اگر و بهانه آورده بودم که نروم…
حالا اونا رو می دیدم، من بودم و حسرت…
من بودم و احساس کوچکی در نزد اراده بلند نسل چهارم…
نسل شگفتی ساز ومعمّایی…
نسلی که آمده است، بار معیّت و جهاد در رکاب موعود عالم را بر دوش بکشد…
این نسل مظلوم و ناشناخته…
بچه های جبهه جهانی مقاومت اسلامی…
والسّلام

حمید مشهدی آقایی


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: این نسل مظلوم و ناشناخته , خاطرات مدافعان حرم , خاطرات , مدافعان حرم در سوریه , مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 645
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
یک شنبه 16 اسفند 1394

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق

عکسی از مدافعان حرم قبل از اعزام به سوریه در شبکه های اجتماعی انتشار یافت.


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: عکس , عکس مدافعان حرم قبل از اعزام به سوریه , مدافعان حرم , عکس مدافعان حرم , عکس مدافعان حرم در ایران , تصاویر زیبا از مدافعان حرم , سبکبالان عاشق , مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 603
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
یک شنبه 16 اسفند 1394

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق  

شهید علی شاه سنایی متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله‌ بنی هاشم عازم سوریه شد و به شهادت رسید. وی نهمین شهید مدافع حرم از خطه شهید پرور اصفهان است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) آسمانی شد.

در ادامه فرازی از وصیت نامه شهید را بخوانید.

***

شهادت لباس تک سایزی است که ما باید با اعمال و رفتار و اخلاص، خود را اندازه آن کنیم…..ان شا الله.

امید دارم سرخی خونم، سیاهی گناهانم را غسل دهد

پروردگارا من با تو عهد بستم که در دنیا به فرمان تو باشم. شهادت بر یگانگی و توحید تو میدهم که جز تو خدایی نیست. تو یگانه و بی‌همتایی، تو یکتا و شریکی نداری، گواهی می دهم که بهشت و جهنم حق است و موجود؛ و اقرار می کنم که حساب و کتاب و میزان و صراط حق است.

خدایا تو را سپاس می گویم این لیاقت را به من عطا نمودی که پی به عظمت تو ببرم و حق را از باطل تشخیص دهم، آن گاه خانه و زندگی را رها کنم و به سوی تو هجرت نمایم و در صف رزمندگان و جهادگران راه تو حضور یابم و از مظلومان عالم دفاع کنم.

خدایا امید آن دارم که سرخی خونم، سیاهی گناهانم را غسل دهد و پاک شدن از گناه موجب آن شود که در جمع شهدای اسلام سر افکنده نباشم.

در این راه کسی مرا مجبور نکرد که از پدر و مادر عزیزتر از جانم و از همسر مهربان و یار و یاور و در سختی ها و اقوامم چشم بپوشم، بلکه تنها برای رضای خدا و پیروی از ولایت فقیه و دفاع از مظلوم و نابود کردن دشمنان اسلام.

ای مردم این جانها از خودمان نیست، آن را خداوند تبارک و تعالی به ما داده و روزی هم از همه می گیرد. پس اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده است که چه بهتر انسان در راه خدا کشته شود.

*سفارش به برادران و خواهران دینی

و اما ای برادران و خواهران دینی به شما سفارشی می کنم به پیروی از ولایت فقیه و گوش دادن و عمل بی قید و شرط به فرمایشات ایشان و احترام به پدر و مادر که خیلی به گردن ما حق دارند، خواندن زیارت عاشورا، من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را می خواندم، نتیجه آن را در زندگی دیدم و از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و دل مناجات عنایت کند، مخصوصا در مجالس روضه امام حسین(ع).

*صحبت شهید با پدر و مادر

اما پدر و مادر عزیزم من می دانم شما با چه زحمتی مرا بزرگ کردید من هر چه دارم بخاطر روزی حلالی است که شما سر سفره آوردید و تلاش کردم که شما را از خود راضی کنم اما نتوانستم و از شما می خواهم مرا حلال کنید و در نبود من صبر کنید و صبور باشید مانند امام حسین و حضرت زینب و به خود افتخار کنید که چنین فرزندی تقدیم انقلاب کردید من هم قول می دهم که اگر اختیار داشته باشم شما را شفاعت کنم و اگر خواستید در مراسم من گریه کنید برای جوان امام حسین(ع) و شهدای دشت کربلا گریه کنید و بعد از من، هوای همسر و فرزندم زهرا کوچولو را داشته باشید.

* صحبت شهید با همسرش و سفارش برای تربیت دخترش زهرا

و صحبتی با همسر مهربانم شما هم مرا حلال کنید در این چند سالی که با هم بودیم از شما جز احترام و بزرگی و پاک دامنی ندیدم و از شما تشکر می کنم که یار و یاور من در سختی ها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر می کنم که چنین دختری تربیت کردند و از شما می خواهم که زهرا کوچولو نور چشم من را مانند خودت تربیت کنی و مسایل دینی را به او آموزش دهی و هوای پدر و مادرم را هم داشته باشی و در نبود من صبور باشی و خواهش می کنم که در مراسمم خود را کنترل کنی و الگو باشی، من هم شما را فراموش نخواهم کرد ای مهربان ترین همسر دنیا خیلی دوستت دارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و امیدوارم که حضرت زهرا شما را شفاعت کند.

*سخن شهید با همکاران

ای همکاران و پاسداران سبز پوش به خود افتخار کنید که در این نهاد مقدس مشغول به خدمت و در صف رزمندگان و جهاد گران هستید و دعا کنید که همگی عاقبت به خیر شویم و از شما می خواهم که این حقیر را حلال کنید مخصوصا بچه های با مرام گروهان تخریب و ۲۰ روز از مرخصی های استحقاقی من را به خاطر کم کاریها و کارهای شخصی که در وقت اداری انجام داده ام کم کنید، اگر شهادت قسمتم شد مرا در گلستان شهدا دفن کنید.

*صحبت شهید با خواهران و برادران خود

خواهر و برادران خوبم شما هم مرا حلال کنید و سعی کنید در همه شرایط باعث سر بلندی پدر و مادر باشید و جای خالی مرا در خانه برای پدر و مادر پر کنید و در خانه با صدای بلند اذان بگویید و قرآن بخوانید و احترام به پدر و مادر را فراموش نکنید که بهشت زیر پای مادران است و در مراسم من آبرو داری کنید و هر کس در مراسم من شرکت کرد احترام کنید.

*سخنی با بچه های هیئت ال یس

و شما رفقا و بچه های محل و بچه های هیئت ال یاسین، قدر این جلسه ها را داشته باشید و سعی کنید در این جلسه ها شرکت کنید و شما را وصیت می کنم که در مورد دیگران قضاوت نکنید، ما همه در حال امتحان هستیم. امیدواریم که موفق باشید و این بنده حقیر را هم حلال کنید.

ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم/ جز  پسر فاطمه ارباب نداریم


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: شهدای اصفهان , شهدای مدافع حرم , شهید سنایی , شهیدان اصفهان , شهیدان مدافع حرم , مدافعان حرم , وصیتنامه , وصیتنامه شهدا , وصیتنامه شهیدان ,
:: بازدید از این مطلب : 521
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
یک شنبه 16 اسفند 1394

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق

شهید «محمد حمیدی»، یکی از شهدای مدافع حرم بود که در مقابله با نیروهای تکفیری به شهادت رسید. او که به «ابوزینب» معروف بود، در مسیر دمشق درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. شهید حمیدی به شجاعت و دلیریِ خاصی شهرت داشت. یکی از اطرافیان او نقل کرده است که جایی در حین مبارزه نیروها در حال عقب کشیدن بودند اما شهید حمیدی برعکس همه نیروها، اسلحه خود را برداشت و به دل دشمن زد و دو نفر از این نیروهای تکفیری را نیز به اسارت گرفت و بسیاری را نیز به هلاکت رسانید.

یکی از دوستان شهید «محمد حمیدی» از قول مادر این شهید مدافع حرم روایتی نقل کرده و می‌گوید: بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید.

 

محمد حمیدی متولد ۱۳۵۸ بوده و اول تیر امسال در نبرد با ترورویست‌های داعش به فیض شهادت نائل آمد؛ از این شهید بزرگوار یک فرزند دو ساله به‌نام “طه” به یادگار مانده است.

 


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدای مدافع حرم , خاطرات شهیدان مدافع حرم , خاطرات مدافعان حرم , شهدای مدافع حرم , شهیدان مدافع حرم , مدافعان حرم , شهید محمد حمیدی ,
:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
جمعه 14 اسفند 1394

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبالان عاشق

با خواندن این مطلب دنبال معجزه، نقطه خاص و چشمگیری نباشید. این روایت یک زندگی معمولی است که نقش اول‌هایش بچه‌های دهه شصت هستند.

 

به ادامه مطلب مراجعه کن خیلی جالبه


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات مدافع حرم , این ماجرا افسانه نیست , خاطرات شهید قاضی خانی , سخنانان ناگفته یک شهید , سبکبالان عاشق , مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 587
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
چهار شنبه 12 اسفند 1394

به گزارش قرارگاه فرهنگی سبکبلان عاشق. شهید مدافع حرم احمد محمد مشلب از اهالی شهر نبطیه لبنان بود که در دفاع از حرم بانوی صبر به شهادت رسید.


تصاویر بیشتر ادامه مطلب.........


:: موضوعات مرتبط: مدافعان حرم , ,
:: برچسب‌ها: شهید مدافع حرم , بی ام دبلیو , لبنان , مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 510
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
سه شنبه 26 خرداد 1394


:: برچسب‌ها: عکس , شهید , مدافعان حرم , شهید روحانی , اولین شهید رو حانی مدافع حرم , سبکبالان عاشق , مجاهد , شهید محمد مهدی مالامیری , شهید مالامیری , شهید روحانی مالامیری ,
:: بازدید از این مطلب : 374
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
بسم رب الشهدا والصديقين سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شما در مورد وب سايت سبكبلان عاشق؟

پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سبكبالان عاشق  آدرسwww.shaied-ebrahimi.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.